من اگر میدانستم زندگی دایرهایست که باید در آن چرخید و رقصید و کامی از لذتهایش گرفت، هرگز نه میجنگیدم و نه کسی را از خود میرنجاندم و نه به هر اتفاق خوب، با تردید نگاه میکردم.
و کمی به خودم و آدمهای زندگیم فضا میدادم تا آزادانه دقیقههای بودنشان را آنطور که دلشان میخواهد زندگی کنند، نه آنطور که من میخواهم.
من اگر میدانستم زندگی آفرینشِ فضایی سرخوشانه از بودن است، به تمام بایدها پشت میکردم و رها میشدم.
رها و رها و رها ...
از: شیما سبحانی
زندگی
دوشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۳، ۱۰:۲۵ ق.ظ
نادر ^.^

این بار هم که
تاول پاهایم خشک شود
دوباره عاشقت میشوم
دوباره راه میافتم
دوباره گم میشوم.
مدت هاست
نه به آمدن کسی دل خوشم
و نه از رفتن کسی دلگیر
بی کسی هم عالمی دارد.
دستهبندی
-
عمومی
(۱) -
اینترنت و کامپیوتر
(۱) -
جملات آموزنده
(۳۸) -
کتابخوانی
(۱۲)
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.